اصفهان، شهری نیست که فقط جاهای شناختهشدهاش را ببینیم و بعد ترکش کنیم. میتوانیم ساعتها در شهر بچرخیم و همینطور به جاهای جدید برسیم. خانههای تاریخی اصفهان هم از این دست جاها هستند. هرچند به اندازه پلها و مساجد شهر شناختهشده نیستند، اما دیدنشان هم خالی از لطف نیست و ما را به زمانهای مختلفی میبرند. یکی ما را به دوره قاجار میبرد و یکی به دوره پهلوی و قدم که در آنها بگذاریم، انگار در جایی غیرواقعی پا گذاشتهایم.
دسته:جاذبهبعضی جادهها فقط پل ارتباطی برای رسیدن از یک جا به جای دیگر نیستند. بعضی جادهها خود، انگیزه سفرند و دیدنشان و رانندگی در آنها میتواند شور سفر را بیشتر کند. میتواند کاری کند که بیشتر بهمان خوش بگذرد و وقتی به یاد سرسبزی و پیچوخمهایشان میافتیم دلمان برایشان تنگ شود. مثل جاده توسکستان.
دسته:جاذبهوقتی دلمان سفیدی یکدست برف را بخواهد و در وسط شهر، برفی در کار نباشد، تکلیف چیست؟ شاید نگاه کردن به عکسهای زمستانی. ولی اگر خواستیم روی برف راه برویم و سردیاش را حس کنیم، چی؟ میتوانیم به جایی مثل پیست اسکی آلوارس فکر کنیم.
دسته:جاذبهبرای فرار از گرما در تابستان کجا برویم؟ شهرهای شمالی؟ جاهایی مثل اردبیل و تبریز و سرعین؟ اینها میتواند انتخابمان باشند، ولی جاهایی هم هست که شاید هنوز آنطور که باید آنها را نمیشناسیم. مثل تنگههایی که خنکاند و وقتی پایمان را در آبشان میگذاریم، همه تنمان یخ میکند. برای بودن در همچین جایی باید کجا برویم؟ تنگه های فارس میتواند مقصدمان باشد؛ هرچند رفتن به بعضی از آنها کار هرکسی نیست.
دسته:جاذبهچیزی که آدم را در سفر به کلاله گلستان مسحور میکند، زمین فراخیست که در آن پیش میرویم. انگار که آسمان به زمین دوخته شده باشد و در دلش جلو برویم. فقط هم همین نیست. ابرهای پنبهای که بالای سرماناند؛ از هر ابری که تا حالا دیدهایم سفیدتر و نزدیکتر به زمیناند. اسبها هم هستند که در دشتها برای خودشان میچرخند و دل از ما میبرند.
دسته:جاذبهآبشار درازکش کجاست؟ اگر در تهرانیم باید مسیر سه ساعت و نیمه را تا بابل برویم. و از آنجا یک ساعت دیگر به سمت بند پی شرقی برویم تا به جایی برسیم که محلیها به آن چلچلی و شرشری هم میگویند.
دسته:جاذبه